اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بیدار گردیدن

نویسه گردانی: BYDʼR GRDYDN
بیدار گردیدن . [ گ َ دی دَ ] (مص مرکب ) بیدار گشتن . سر از خواب برداشتن . || کنایه از هشیار و آگاه گردیدن :
هرکه او بیدار گردد بنده ٔ ایشان شود
زآنکه چون مولای ایشان گشت خود مولا شود.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.