اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی درم

نویسه گردانی: BY DRM
بی درم . [ دِ رَ ] (ص مرکب ) (از: بی + درم ) بی سیم . که درم ندارد. بی پول . فقیر :
اوحدی گر تو صد زبان داری
عاشق بی درم زبون باشد.

اوحدی .


محتشم را بمال مالش کن
بیدرم رابخون سگالش کن .

نظامی .


چرخ نه بر بی درمان میزند
قافله ٔ محتشمان می زند.

نظامی .


رجوع به درم شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.