اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی دست و پا شدن

نویسه گردانی: BY DST W PA ŠDN
بی دست و پا شدن . [ دَ ت ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از سراسیمه گردیدن . (برهان ). مضطرب و سراسیمه شدن . (مجموعه ٔ مترادفات ) :
پابست او شدن نه همین لازم حیاست
آن دست وپا که دید که بیدست و پا نشد.

مخلص کاشی .


|| بیزور و بیقدرت شدن . از کاربری افتادن . و نیز رجوع به مجموعه ٔمترادفات ص 336 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.