بید مجنون . [ دِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمی از درخت بید که شاخه های آن سرنگون است . (ناظم الاطباء). بیدموله . بیدناز. قسمی بید که شاخهای بسوی زمین آویخته دارد. و در نواحی خشک و استپی ایران بهم رسد. (از یادداشت مؤلف ). نوعی از بید است که برگهای باریک داردو شاخهای نازک . (غیاث ) (آنندراج ). صفصاف رومی . غرب .(واژنامه ٔ گیاهی ص
161). بید معلق . گونه ای از بید معلق که در فلات ایران فراوان است و بیشتر از گونه های دیگر به آب نیازمند است . (جنگل شناسی ساعی ج
1 ص
194)
۞ . بید نگون . بید سرنگون . وزک . ام الشعور. شعرالبنت . بید واله . (یادداشت مؤلف ).