گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بی ذنب نویسه گردانی: BY ḎNB بی ذنب . [ ذَ ن َ ] (ص مرکب ) (از: بی + ذنب ) بی دم . بی دمب . که دم ندارد. بی دنبال : مردم از گاو ای پسر پیدا بعلم و طاعتست مردم بی علم و طاعت گاو باشد بی ذنب . ناصرخسرو.رجوع به ذنب شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود