اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بیروستایی عید کردن

نویسه گردانی: BYRWSTAYY ʽYD KRDN
بیروستایی عید کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از عیش بی مخل و بیمدعی . (انجمن آرا) :
بسی کوشیدم اندر پادشایی
که تا عیدی کنم بیروستایی .

نظامی .


رجوع به بیرستای عید شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.