گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بیرون ریختن نویسه گردانی: BYRWN RYḴTN بیرون ریختن . [ ت َ ] (مص مرکب ) از چیزی بدر ریختن . (از آنندراج ) : آرزوئی در گره بستم دُرِ یکتا شدم حسرتی از دیده بیرون ریختم دریا شدم .بیدل . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود