بیرون نشستن
نویسه گردانی:
BYRWN NŠSTN
بیرون نشستن . [ ن ِ ش َ ت َ ] (مص مرکب ) پلقیدن . پلغیدن . جحوظ. بیرون خیزیدن .بیرون خاستن . (یادداشت مؤلف ). برآمدن از جای : و هرگاه که مسترخی شود [ عضله های عصب مجوف چشم ] چشم بیرون نشیند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). باب دهم ... اندر بیرون نشستن چشم نه بسبب استرخاء عصب مجوف . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و گاه باشد که زنان را بسبب صعبی درد زادن چشم بیرون نشیند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.