اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی رویی

نویسه گردانی: BY RWYY
بی رویی . (حامص مرکب ) بی مروتی . (غیاث ). پرروئی . بی شرمی . بی حیائی . بی چشم و رویی :
بی رویی ۞ ار بروی کسی آری
بی شک برویت آید بی رویی .

ناصرخسرو.


|| رسوایی :
گر بپوشیمش ز بنده پروری
تو چرا بی رویی از حد می بری .

مولوی .


|| بی توجهی . (غیاث ) (آنندراج ) :
این است جفا که زود بگذشتی
از بی رویی چو روی ما دیدی .

عطار.


|| بیرونقی . (غیاث ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.