بی زاد. (ص مرکب ) (از: بی + زاد عربی ) بی توشه . آنکه زاد ندارد. (یادداشت مؤلف ): ارمال ؛ بی زاد ماندن قوم . (تاج المصادر بیهقی ).
بی زاد و رود. [ دُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) بدون نسل . بدون فرزند. بدون عقب .
بی زاد و ولد. [ دُ وَ ل َ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) بی زاد و رود. بی فرزند.
بی زاد و رودی . [ دُ دی ] (حامص مرکب ) بی نسلی . بی فرزندی .