اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی زوار

نویسه گردانی: BY ZWʼR
بی زوار. [ زَ ] (ص مرکب ) (از: بی + زوار) بی زاور. آنکه تیماردار ندارد. بی پرستار. بینوا. بی پناه :
منم بی زواری بزندان شاه
کسی را بنزدیک من نیست راه .

فردوسی .


رجوع به زوار و زاور و بی زاور شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.