گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بی سپاهی نویسه گردانی: BY SPAHY بی سپاهی . [ س ِ ] (حامص مرکب ) نداشتن لشکر و سپاه : کز بی مددی و بی سپاهی کردم بفریب صلح خواهی . نظامی .رجوع به سپاه و سپاهی شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود