اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی شوی

نویسه گردانی: BY ŠWY
بی شوی . (ص مرکب ) بی شوهر. زنی که شوهر نداشته باشد.زن که او را شوهر نبود. زوجه که او را زوج نبود. (ناظم الاطباء). عزب . عزوبة. (منتهی الارب ) :
دگر کودکانی که بی مادرند
زنانی که بی شوی و بی چادرند.

فردوسی .


زنانی که بی شوی و بی پوشش اند
که کاری ندانند و بی کوشش اند.

فردوسی .


بس شهر که مردانش با من بچخیدند
کامروز نبینند در او جز زن بی شوی .

فرخی .


رجوع به شوی شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.