گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بی صدا نویسه گردانی: BY ṢDʼ بی صدا. [ ص َ / ص ِ ] ۞ (ص مرکب ) بی آواز. ساکت . (ناظم الاطباء). خاموش . آرام . بی هیاهو. رجوع به صدا شود.- بی صدا شدن ؛ ساکت شدن . (ناظم الاطباء). خاموش ماندن . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه واژه معنی حرف بی صدا از این سه واژه، دو واژه آن (حرف، صدا) عربی است و پارسی جایگزین هر سه این است: موکا (سنسکریت) موکان= حروف بی صدا نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود