بیض . (ع ص ، اِ) ج ِ بَیوض . (اقرب الموارد). رجوع به بیوض شود
: حدود بیض را با خدود بیض مضاف کنند. (جهانگشای جوینی ). || ج ِ ابیض . (منتهی الارب ). سپیدها. در بیت ذیل معنی مفرد کلمه مرادست چنانکه در کلمه ٔ سود نیز
: چون بزاید در جهان جان وجود
بس نماید اختلاف بیض و سود.
مولوی .
-
ایام البیض ؛ سیزدهم وچهاردهم و پانزدهم ماههای قمری است . رجوع به ترکیب ایام البیض ذیل ایام شود
: از زمان آمدند بهر ثنات
جمعه و بیض و قدر و عید و برات .
خاقانی .
-
بیض الثیاب ؛ سپیدجامگان . مقنعة. رجوع به سپیدجامگان و مقنعه شود.