اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی طاعت

نویسه گردانی: BY ṬAʽT
بی طاعت . [ ع َ ] (ص مرکب ) (از: بی + طاعت ) بدون پرستش و عبادت . آنکه به بندگی نگراید :
از آن پس کت نکوییها فراوان داد بی طاعت
گر او را تو بیازاری ترا بیشک بیازارد.

ناصرخسرو.


بی طاعتی داد این جهان پر از نعیم بیمرش
وین بیکناره جانور گشتند بنده یکسرش .

ناصرخسرو.


مردم از گاو ای پسر پیدا بعلم و طاعتست
مردم بی علم و طاعت ۞ گاوباشد بی ذنب .

ناصرخسرو.


امید است از آنان که طاعت کنند
که بی طاعتان را شفاعت کنند.

سعدی .


رجوع به طاعت شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.