اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی طاعتی

نویسه گردانی: BY ṬAʽTY
بی طاعتی . [ ع َ ] (حامص مرکب )نافرمانی . طاعت و بندگی نکردن : نشنودم [ خواجه احمد ] که از وی تهوری و بی طاعتی که اندک دل بدان مشغول باید داشت . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 222).
دلت گر ز بی طاعتی زنگ دارد
هلا به آتش علم و طاعت گدازش .

ناصرخسرو.


بی طاعتی ای مرد همی کار ستور است
عار است مرا زین خر اگر نیست ترا عار.

ناصرخسرو.


بی طاعتی امروز چو تخمی است کزان تخم
فردا نخوری بار مگر انده و تیمار.

ناصرخسرو.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.