گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بی طالعی نویسه گردانی: BY ṬALʽY بی طالعی . [ ل ِ ] (حامص مرکب )نکبت . بدبختی . بی نصیبی . بداقبالی . (ناظم الاطباء):غصه ٔ بی طالعی بین کز فلک درد هست و نیست تسکین ای دریغ.خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود