اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بیعت بستن

نویسه گردانی: BYʽT BSTN
بیعت بستن .[ ب َ / ب ِ ع َ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) بیعت کردن . بیعت رفتن . عهد و پیمان و سازش و موافقت کردن . (آنندراج ) : صمصام الدوله را از قلعه بیرون آوردند و برامارت او بیعت بستند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 287).
بسته با کلک او قضا بیعت
گفته با رای او قدر اسرار.

صائب .


|| (اصطلاح صوفیه ) مرید کسی شدن و این مجاز است . زیرا که مرید خویشتن را گویا بدست مرشد میفروشد. (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.