گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بیع زدن نویسه گردانی: BYʽ ZDN بیع زدن . [ ب َ / ب ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) خریداری کردن . (آنندراج ) (بهار عجم ) : ره مایه داران ایمان زنندبخروار بیع دل و جان زنند. ظهوری .و رجوع به بیع شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود