گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بیعگاه نویسه گردانی: BYʽGAH بیعگاه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) (از: بیع +گاه ) بیعگه . جای بیع و شرا. (آنندراج ) : در بیعگاه دهر به بادی بداد عمردر قمره ٔ زمانه به خاکی بباخت بخت .خاقانی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی بی آگاه بی آگاه . (ص مرکب ) ناواقف . بیخبر. (آنندراج ). بی اطلاع . ناآگاه : بی خبر باشد از صلح و بی آگاه ز جنگ هیچ صلحی بجهان بی وی و جنگی سره نی ... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود