اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی فرمانی

نویسه گردانی: BY FRMANY
بی فرمانی . [ ف َ ](حامص مرکب ) حالت و کیفیت بی فرمان . نافرمانی . فحشاء. (یادداشت مؤلف ). عصیان . تمرد. سرکشی :
از حد و غایت بی فرمانی درمگذر
که پدیدار است اندازه ٔ بی فرمانی .

منوچهری .


گرم از پیش برانی تو بشوخی نروم
عفو فرمای که عجز است نه بی فرمانی .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.