اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی کارپوی

نویسه گردانی: BY KARPWY
بی کارپوی . (نف مرکب ) که بیکار راه رود. که بی شغل بسر برد. که به کار تن درندهد :
نه دوروی باید نه پیکارجوی
نه بی دوست از دل نه بی کارپوی .

(گرشاسبنامه ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.