اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی کفو

نویسه گردانی: BY KFW
بی کفو. [ ک ُف ْوْ ] ۞ (ص مرکب ) (از: بی + کفو) بی نظیر. بی مثل . بی شبه . بی عدیل . بی همال . بی مانند. بی همسر. (یادداشت مؤلف ) :
به مجلس خدایگان بی کفو
که نافریده همچو او خدای او.

منوچهری .


در امارت بده بی کفو و شبیه
در وزارت شده بی مثل و نظیر.

سوزنی .


رجوع به کفو شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.