گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بی کمر نویسه گردانی: BY KMR بی کمر. [ ک َ م َ ] (ص مرکب ) (از: بی + کمر) بی کمربند. || کمر مانند کلاه علامت منصب و مقام بوده است و بی کمر کنایه از فاقد منصب و مقام است : مبین حقیر گدایان عشق را کاین قوم شهان بی کمر و خسروان بی کلهند. حافظ.رجوع به کمر شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود