اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی کناره

نویسه گردانی: BY KNARH
بی کناره . [ ک َ / ک ِ رَ / رِ ] (ص مرکب ) (از: بی + کناره ) بی کنار. بی اندازه . بی حد. بی کرانه . || سخت بسیار. فراوان :
بی طاعتی داد این جهان پر اَز نعیم بی مرش
وین بی کناره جانورگشتند بنده یکسرش .

ناصرخسرو.


وگر با سرشبان خلق صحبت کرد خواهی تو
کناره کرد باید ای پسر زین بی کناره رم .

ناصرخسرو.


با آن غم و رنج بی کناره
داروی فرامشیست چاره .

نظامی .


رجوع به کناره شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.