اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی کیل

نویسه گردانی: BY KYL
بی کیل . [ ک َ / ک ِ ] (ص مرکب ) (از: بی + کیل ) بدون کیل .بی کیله . که چیزی را وزن نکنند. بی سنجش :
دینْت را با عالم حسی به میزان برکشند
بی تمیزان کار دین بی کیل و بی میزان کنند.

ناصرخسرو.


و رجوع به کیل شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.