گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بیگاه گشتن نویسه گردانی: BYGAH GŠTN بیگاه گشتن . [ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) به آخر شدن روز. بیگاه شدن : چنین گفت کامروز بیگاه گشت . فردوسی .که شد روز تاریک و بیگاه گشت .فردوسی . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود