اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی گزیر

نویسه گردانی: BY GZYR
بی گزیر. [ گ ُ ] (ص مرکب ) (از: بی + گزیر) ناگزیر. ناچار. واجب . حتم :
کنون آفرین تو شد بی گزیر
به ما هر که هستیم برنا و پیر.

فردوسی .


رجوع به گزیر شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.