گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بی گواه نویسه گردانی: BY GWʼH بی گواه . [ گ ُ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) بی دلیل . بی برهان . بدون گواه : بدستور دانا چنین گفت شاه که دعوی خجالت بود بی گواه . سعدی .و رجوع به گواه شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود