اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بیل

نویسه گردانی: BYL
بیل . [ ب ِ ] (اِخ ) ۞ ماری - هانری . نام مستعار استندال ۞ نویسنده ٔ فرانسوی (1783 - 1842 م .) در ارتش ناپلئون خدمت میکرد، و در لشکرکشی به ایتالیا و روسیه شرکت داشت . پس از سقوط ناپلئون ، به میلان رفت (1814 م .) و تا 1825 م . در آنجا زیست و به کارهای ادبی پرداخت . کتابهای زندگی هایدن ، موزار و متاستازیو (1814 م .) و رم ، ناپل و فلورانس (1817 م .) را در آنجا نوشت . در زمان لوئی فیلیپ کنسول تریست شد اما چون مترنیخ با آثار و افکار آزادیخواهانه ٔ او میانه ٔ خوشی نداشت ، با همان سمت به چپوتیاوکیا انتقال یافت . هانری بیل یا استندال بعلت بینش عمیق در روانشناسی ، عدم اعتنا به نثر مصنوع رمانتیک و نکته سنجیهای زیرکانه ، مورد خرده گیری اکثر معاصرینش بود ولی 55 سال پس از مرگش که آثارش کشف و چاپ شد عظمت وی معلوم گشت و شاهکارهای وی مانند سرخ و سیاه (1831 م .) و صومعه ٔ پارما (1839 م .) از بهترین رمانهائی است که تاکنون نوشته شده است . (از دائرة المعارف فارسی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
بیل . (اِ) آلتی باشد آهنی که باغبانان و امثال ایشان زمین بدان کنند. (برهان ). آلتی سرپهن که تره کاران بدان کلوخ یکسوی کنند و زمین را بک...
بیل . (اِخ ) (کوه ...) میانه ٔ بلوک کازرون و بلوک کوه مره شکفت قرار دارد. (از فارسنامه ٔ ناصری ).
بیل . (اِخ ) ناحیه ای است در ری و از آن است عبداﷲبن حسن . (منتهی الارب ) (از معجم البلدان ).
بیل . (اِخ ) دهی است به سرخس و از آن ده اند: عصام بن وضاح و محمدبن احمدبن عمرویه و محمدبن حمدون بن خالد. (منتهی الارب ) (از معجم البلدان...
بیل . (اِخ ) دهی است به سند. (منتهی الارب ).
بیل . (اِخ ) ۞ (دریاچه ٔ ...) دریاچه ٔ بین . ۞ دریاچه ای در غرب سویس در ایالت برن در دامنه ٔ کوههای ژورا مشتمل بر سن پیر (سابقاً جزیره و ا...
بیل ( bil ) - تُرکی دانش ، علم ، دانستن بیل ( فارسی ) = نام وسیله ی کشاورزی که با آن شخم می زنند.
بیل ابزاری است برای حفر، بلند کردن و جابجایی خاک، زغال سنگ، شن، برف، ماسه یا سنگ معدن.[1] بیشتر بیل‌ها ابزارهای دستی هستند که از یک تیغه پهن که روی دس...
کج بیل . [ ک َ ] (اِ مرکب ) ۞ بیل سر کج که با آن چیزی را از گودالی که حفر شود برآورند و نیز مواد سوخت را در تنور و کوره ریزند. (فرهنگ فارس...
بیل آب . (اِ مرکب ) آبی که قبلاً زمین باغ را دهند تا بیل زدن آسان باشد. (یادداشت مؤلف ).
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.