گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بیم آمدن نویسه گردانی: BYM ʼAMDN بیم آمدن . [ م َ دَ ] (مص مرکب ) ترس عارض شدن . بیم روی آوردن . ترسیدن از چیزی . مقابل بیم نیامدن و نترسیدن و پروا نکردن : جان من از روزگار برتر شدبیم نیاید ز روزگار مرا.ناصرخسرو. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود