گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بی ماحصل نویسه گردانی: BY MAḤṢL بی ماحصل . [ ح َ ص َ ] (ص مرکب ) (مرکب از: بی + ما + حصل ، فعل عربی ) بی نتیجه و حاصل . بی فایده . || بدبخت . || بی نصیب . بی بهره . (ناظم الاطباء). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود