گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بی مددی نویسه گردانی: BY MDDY بی مددی . [ م َ دَ ] (حامص مرکب ) بی یار و یاور بودن . نداشتن مددکار : کز بی مددی و بی سپاهی کردم بفریب صلحخواهی . نظامی .در خیال دروغ بی مددیست راستی حکم نامه ٔ ابدیست .؟ واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود