اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی مرد

نویسه گردانی: BY MRD
بی مرد. [ م َ ] (ص مرکب ) خالی از مرد. فاقد جنس نرینه ٔ آدمی . || خالی از سکنه و اهالی :
جهان سر بسر پاک بی مرد گشت
بر این کینه پیکار ماسرد گشت .

فردوسی .


شوند انجمن کاردیده مهان
در آن رزم بی مرد گردد جهان .

فردوسی .


- بی مرد و مدد (زنی ...) ؛ زنی بی کس . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.