بی معاش
نویسه گردانی:
BY MʽAŠ
بی معاش . [ م َ ] (ص مرکب ) (از: بی + معاش ) بدون توشه و زاد. بدون وسیله ٔ اعاشه . بدون گذران : اهل و عیالش را بی معاش و معطل نگذارد. (گلستان ). و رجوع به معاش شود.
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.