اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی معرفت

نویسه گردانی: BY MʽRFT
بی معرفت . [ م َ رِ ف َ ] (ص مرکب )(از: بی + معرفت = معرفة عربی ) که شناسایی نداشته باشد. که آشنا نباشد. || بی علم و حکمت . بیدانش و هنر. که فاقد فضل و ادب است . که از ادب نفس وفرهنگ دور باشد : رونده ٔ بی معرفت مرغ بی پراست . (گلستان ). درویش بی معرفت نیارامد. (گلستان ).
بی معرفت مباش که در من یزید عیش
اهل نظر معامله با آشنا کنند.

حافظ.


رجوع به معرفت و معرفة شود. || (در تداول عوام ) نمک ناشناس . حق ناشناس . بی توجه به نیکیها که درباره ٔ او شده است .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
رعیت حمید خان
۱۳۹۹/۱۲/۱۸
0
0

بی معرفت فحش است! لطفاً این کلمات رکیک رو از پارسی ویکی پاک کنید ... زن و بچه مردم اینجا رفت و آمد می کنند.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.