گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بی مگر نویسه گردانی: BY MGR بی مگر. [ م َ گ َ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) (از: بی + مگر) بی تردید. بی دودلی . بیشک . بطور قطع. بیقین : گفتم مقام عاقله نفس است بی گمان گفتا مقام نفس حیاتست بی مگر. ناصرخسرو.رجوع به مگر شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود