بی موی
نویسه گردانی:
BY MWY
بی موی . (ص مرکب ) بیمو. آنکه موی ندارد. (یادداشت مؤلف ): دغسر، اصلع، اعصج ؛ مرد بی موی پیش سر. (منتهی الارب ). صلد؛ سر بی موی . (منتهی الارب ). || أمرد. بی ریش . (یادداشت مؤلف ). ساده .
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.