اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بیوار کردن

نویسه گردانی: BYWʼR KRDN
بیوار کردن . [ بی ک َ دَ ] (مص مرکب ) اجابت . (فرهنگ اسدی ). برآوردن و قضا کردن حاجت و آرزو و مانند آن . (یادداشت مؤلف ) :
بامید رفتم بدرگاه او
امید مرا جمله بیوار کرد.

بهرامی (از فرهنگ اسدی ).


و در نسخه ای از اسدی بیواز کرد آمده است . رجوع به بیواز شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.