گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بیواز کردن نویسه گردانی: BYWʼZ KRDN بیواز کردن . [ بی ک َ دَ ] (مص مرکب ) اجابت کردن : بامید رفتم بدرگاه اوامید مرا جمله بیواز کرد.بهرامی (از فرهنگ اسدی ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود