گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بی والی نویسه گردانی: BY WʼLY بی والی . (ص مرکب ) (از: بی + والی ) بی حاکم و استاندار. || بدون حامی . بدون مربی . (ناظم الاطباء). رجوع به والی شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود