گفتگو درباره واژه گزارش تخلف بیهده گفتن نویسه گردانی: BYHDH GFTN بیهده گفتن . [ هَُ دَ / دِ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) بیهوده گفتن .یافه گفتن . هذر. لغو گفتن . لاطائل گفتن : خاقانی اگر بیهده گفت از سر مستی مستی به ازو بیهده گوی تو ندیدم . خاقانی .تا عاقبةالامر... دست تعدی دراز کرد و بیهده گفتن آغاز. (گلستان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود