اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بیهوده کوش

نویسه گردانی: BYHWDH KWŠ
بیهوده کوش . [ دَ / دِ ] (نف مرکب ) بی فایده کوشش کننده . کنایه از ناتوان و غیرقادر به انجام کار :
مکن ای جهاندار و بازآر هوش
پشیمان شود مرد بیهوده کوش .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.