اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

بی یاور

نویسه گردانی: BY YAWR
بی یاور. [ وَ ] (ص مرکب ) بی کمک . بی معین . بی مددکار :
دنیا خطر ندارد یک ذره
سوی خدای داور بی یاور.

ناصرخسرو.


در آن حیرت آباد بی یاوران
زدم قرعه بر نام نام آوران .

نظامی .


رجوع به یاور شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.