پائیزی نسوی . [ زی ِ ن َ س َ ] (اِخ ) مجدالدین محمد الپائیزی النسوی . از شعرای عصر سلطان علاءالدین محمد خوارزمشاه (
596 -
617 هَ . ق .) است . محمد عوفی درلباب الالباب آورده است که : در شهور سنه ٔ ست مائه او را در نسا دیدم و شاهنشاهنامه ای می ساخت و وقایع سلطان خوارزمشاه را نظم میکرد. او را قصائد و مقطعات کمتراست اما رباعیات ایهام و ذوالوجهین بسیار است و همه مطبوع و بیتی چند ایراد کرده آمد. می گوید، رباعی :
باشد که خدای روزگاری بدهد
وین واقعه را سرو کناری بدهد
پیراهن کاغذین کنم پیش خطت
تا با خط تو مرا قراری بدهد.
#
در پیش تو گر بگریم ای دلدارم
تا ظن نبری که از تو در آزارم
خط تو که دود آتش نیکوئی است
در چشم من آمد آب از آن می بارم .
#
در مجلس تو هرکه دمی ساغر زد
پا از شرف و قدر بر اوج خور زد
با دست تو بسیار بکوشید شها
دریا، چو توان نداشت کف بر سر زد.
#
دردا که دمی یار در راز نزد
با من نفسی بوصل دمساز نزد
هر تیر جفا که داشت بر سینه ٔ من
زد تا پر و هیچیک بمن باز نزد.
و هم او راست وقتی در پیش معشوقه میگریست و معشوقه بآستین اشک از رخسار او می سترد، رباعی :
اشک من اگر ستردی ای عهدشکن
بس منت نیست زآستینت بر من
چون کار تو آب روی بردن باشد
بر روی من آب کی توانی دیدن ؟
(لباب الالباب ج 2 صص 345-346).