اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

پا در گل

نویسه گردانی: PA DR GL
پا در گل . [ دَ گ ِ ] (ص مرکب ) مقیّد. گرفتار. || خجل . شرمسار :
ز شرم جلوه ٔ مستانه ٔ او سروپا در گل
ز طوق قمریان چون دود از روزن هوا گیرد.

صائب .


- پا در گل بودن ؛ مقید بودن . گرفتار و پای بند چیزی بودن :
دوش بر یاد حریفان بخرابات شدم
خم می دیدم خون در دل و پا در گل بود.

حافظ.


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.