پادشاه علی
نویسه گردانی:
PADŠAH ʽLY
پادشاه علی . [ دْ / دِ ع َ ] (اِخ ) چون حسام الدوله اردشیرحکمران رستمدار هزاراسپ را بقتل آورد حکومت ولایت رویان به پادشاه علی داد و هنوز مدتی از حکومت پادشاه علی نگذشته بود که بر آن شد تا زرین کمربن جستان بن کیکاوس را که جوانی نو رسیده بود بحکومت موروث رساند و در رویان مستقر سازد اما این معنی موافق طبع اعیان رویان نیفتاد و خلاف آغاز کرده بیستون نامی را بحکومت برگزیدند و پادشاه علی را بزخم زوبین از میان برداشتند. رجوع به صفحه ٔ 103 و 104 حبیب السیر ج 2 شود.
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
علی پادشاه . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) (امیر...). وی خال سلطان ابوسعید بهادر بود و با ارپاخان که به سلطنت رسیده بود مخالفت می کرد و چون دلشادخاتون...