پاشا
نویسه گردانی:
PAŠA
پاشا. (اِخ ) جزیره ای به امریکای جنوبی از توابع شیلی .
واژه های همانند
۱۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
انور پاشا. [ اَ ] (اِخ ) (1882-1922م .) فرمانده ترک در جنگ 1914-1918م . متولد در قسطنطنیه . وی پس ازشکست از سویت ها و محبوس شدن بدست آنها بقت...
پیری پاشا. (اِخ ) محمد. از اهالی قرمان است . در عهد دولت سلطان سلیم خان به مسندصدارت نشست . نژادش بشیخ جمال الدین آقسرائی و بروایت دیگر بدا...
ثریا پاشا. [ ث ُ رَی ْ یا ] (اِخ ) یکی از وزرای دولت عثمانی پسر عثمان پاشای گمرک چی . مولد او بسال 1241 هَ . ق . در اسلامبول . او پس از اکمال...
جمال پاشا. [ ج َ ] (اِخ ) از رجال دولت عثمانی است که با انوارپاشا و طلعت پاشا ارکان ثلاثه ٔ دولت عثمانی فرقه ٔ جوانان ترک راتشکیل میدادند. ...
حاج پاشا. (اِخ ) ابن خواجه علی بن مرادبن خواجه علی بن حسام الدین قونوی . او راست : مجمع الانوار فی جمیع الاسرار،و آن تفسیری است بزرگ در چ...
حاج پاشا. (اِخ ) خضربن علی ، ملقب به جلال الدین . معروف به حاج پاشا. او راست : کناسةالجلال ، و آن کتابی مختصر است در طب . (کشف الظنون ).
حاج پاشا. (اِخ ) رجوع به علی بن خطاب شود.
ادهم پاشا. [ اَ هََ ] (اِخ ) ۞ از رجال دولت عثمانی متولد در جزیره ٔ کی ُ. وی در جنگهای یونان و عثمانی فرمانده سپاه عثمانی بود. (1823 - 1893...
حامی پاشا. (اِخ ) مصطفی . یکی از اطبای معروف عثمانی . وی در مکتب فنون طبیه ٔ شاهانه تحصیلات کامل کرد و به ترتیب مقرر و سیر مراتب معینه بر...
حسن پاشا. [ ح َ س َ ] (اِخ ) ابن علاءالدین علی اسود رومی حنفی ساکن بروسه و درگذشته ٔ 827 هَ . ق . او راست : الافتتاح فی شرح المفتاح و جز آن ...