پاشا
نویسه گردانی:
PAŠA
پاشا. (اِخ ) (کوه ...) کوهی است در ناحیت آنقره بسنجاق قونیه .
واژه های همانند
۱۱۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۶ ثانیه
اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) (کرجی ) یکی از وزراءعصر سلطان محمودخان اول . وی اصلاً سمت بردگی داشت و خزینه دار بعضی مخدومین خود بود و بعداً بدر...
اسماعیل پاشا. [ اِ ] (اِخ ) حافظ. یکی از وزرای دوره ٔ سلطان سلیم خان ثالث . وی از مردم استانبول و پسر یکی از اعضای دولت بود. مولدوی سال 11...
ببرمحمد پاشا. [ ب م ُ ح َم ْ م َ ] (اِخ ) از وزرای زمان سلطان عثمان خان ثانی ، در زمان صدارت کمانکش علی پاشا بر اثر سعایت بدخواهان به سال ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
قسطنطین پاشا. [ ق ُ طَ طی ] (اِخ ) پاپ . وی در دوما درطرابلس لبنان به سال 1870م . متولد شد، و پدرش جرجس پاشا نیز در همانجا تولد یافت . اصل این...
محمدعلی پاشا. [ م ُ ح َم ْ م َ ع َ ] (اِخ ) نخستین خدیو مصر متولد 1769م . و متوفی در قاهره 1849م . در جوانی به خدمت نظام درآمد و علیه ناپلئون...
اسعدمخلص پاشا. [ اَ ع َ م ُ ل ِ ] (اِخ ) یکی از وزرای دولت عثمانی . وی اصلاً از آیاش بود و در عصر سلطان محمودخان در تاریخ 1230 هَ .ق . با رتب...
ابن کمال پاشا. [ اِ ن ُ ک َ ] (اِخ ) رجوع به کمال پاشازاده شود.
بال قوج پاشا. [ ] (اِخ ) از سرداران عثمانی بود در زمان حمله ٔ امیرتیمور به عثمانی و جنگ با ایلدرم بایزید (804هَ . ق .). خواندمیر آرد: از آن...
حاجی علی پاشا. [ ع َ ] (اِخ ) وی از وزرای سلطان احمدخان ثانی و او به مرتبه ٔ صدارت رسیده . مولد او مرزیفون است و در ابتدا وی از بستگان مصط...